جوک جدید

یه اردکه پاش گیر کرده بوده به در اتوبوس و اتوبوس هم داشته میرفته

و اردکه میگفته مگ مگ و مسافرها می گفتن : آمریکا

یه روز سه تا خانوم مرغه به هم میرسن

اولی میگه چه روزگاری شده ،

دیشب تو کیف دخترم یه عکس جوجه خروس پیدا کردم

….. دومی میگه این که چیزی نیست

یه روز دیدم دخترم تو خیابون داره با یه خروسه میگه و میخنده

…. سومی میگه اینها که چیزی نیست

من دیشب تو کیف دخترم یه تخم مرغ پیدا کردم

طرف داشته با خره فوتبال بازی میکرده.

بهش میگن چرا با خر بازی میکنی؟

میگه همچینم خر نیست. 3 به 1 جلوئه!

میدونى معنى (C N G) چیه؟

یعنى : سوخت نداریم جیگر

تور ویژه نوروز ۹۰

سواحل زیبای بهشت

با پرواز مستقیم توپولف

ایران ایر

*آخرت گشت*

غضنفر می ره پمپ بنزین و بعد از اینکه باکش رو پر می کنه، می ره پیش حسابدار و می گه: آقا! چقدر شد؟ یارو می گه: 300 تومن! غضنفر تعجب می کنه و آروم می پرسه: چی شده؟ شاه برگشته؟ بنزین فروش یواشکی جواب می ده: نه، شما گازوئیل زدی

(بقیه در ادامه مطلب)

نظر یادتون نره

دروغ دختر ها
تو برام مثل داداشی = یعنی جلو تر نیا
من تو رو اندازه داداشم دوست دارم=چون حالم از داداشم به هم می خوره
از دست من ناراحتی=هستی که باش به من چه
من حالم بده = یعنی باید ببریم کافی شاپ و کلی چیز برام بخری
من فقط با تو حرف می زنم = با بقیه می خندم
من همیشه پیشت می مونم = مخصوصا وقتی که کمیته بیاد
خاطرت برام عزیزه = خاطر همون خاطره استیعنی باید یه خاطره بشی
دیروز یکی بهم متلک انداخت = یعنی بیا خواستگاریم

شیطون زنگ میزنه به خدا می گه من بنده ی صالحت هستم خدا می گه مزاحم نشو شمارت افتاده شناختمت

سلام.
یه سوال برام پیش اومده، شبا که میگن: "بگیر بخواب" چی رو باید بگیریم؟؟؟
بیخیال حالا، بگیر بخواب!!

لرا سفینه میسازند برن خورشید. بهشون میگن چقدر خرین ذوب میشین.

میگن فکر اونجاشم کردیم، اگه طبق برنامه بریم شب میرسیم.

احمدی نژاد به 3 دلیل می خواد اسم ایران رو عوض کنه: 1. ایران اسم زنه 2. عراق بهش تجاوز کرده 3. امریکا بهش نظر داره

سال 2200 پسره از مامانش میپرسه مامان من چه جوری به دنیا اومدم. مامانش جواب میده از اینترنت دانلودت کردم.

به آخونده میگن در چه صورت بازی ورق مجاز میشه. آخوند:باسه شرط زیر:1- اسم شاه ولایت فقیه بشه 2-بی بی چادر سرش کنه3- سربازها عضو بسیج بشن.

قلمراد میره کتابخونه کتابش رو پس میده…

خانم کتابدار میگه: خوب کتابش جالب بود؟

میگه والا شخصیت زیاد داشت،

داستان خاصی هم نداشت…

کتابداره میگه: ای وای پس این شما بودین

دفترچه تلفن منو برده بودین؟

مهریه در سال ١٣٩۰ :

١٢۴ نان سنگک طرح قدیم

سره سفره عقد عروس بله نمی گفته.

داماد یکم فکر میکنه و با صدای بلند می گه: عمو زنجیر باف

غضنفر برای بار اول نماز خواند گاوش مرد ، روز دوم نماز خواند الاغش مرد ، روز سوم زنش گفت پیاز نداریم گفت خدا شاهده بلند میشم دو رکعت هم خرج تو میکنم. یارو رو میگیرن میگن پدر سوخته چرا پشت ماشینت نوشتی " امام با سالاد " ! میگه مگه چیه؟از شما بهتره که مینویسین " خدا با ماست"

به سه نفر آمریکایی و اسراییلی و ایرانی میگن برید یه خرگوش پیدا کنین بیارید . بعد از سه روز هر سه تاشون می آن . به آمریکاییه می گن چطوری خرگوشو پیدا کردی ؟ می گه با ماهواره . به اسرائیلیه می گن تو چطوری پیدا کردی ؟ می گه با استفاده از جاسوسایی که داشتم . به ایرانیه می گن داداش اینی که آوردی که خرسه . ایرانیه به خرسه می گه هر چی پیش من اعتراف کردی به اینا هم بگو . خرسه با گریه زاری می گه به جون مادرم من خرگوشم.

احمد: مامان! اجازه می دهی بروم با اکبر بازی کنم؟
مادر: نه پسرم، اکبر بچه خوبی نیست. آدم باید همیشه با دوست بهتر از خودش بازی کند. احمد: پس اجازه بدهید اکبر بیاید با من بازی کند!

یک زن نگران آینده است تا زمانی که شوهر کند
یک مرد هرگز نگران آینده نیست تا زمانی که زن بگیرد
یک مرد موفق مردیست که درآمدش بیشتر از مبلغی باشد که زنش خرج می کند
یک زن موفق زنیست که بتواند چنین مردی را پیدا کند

یکی تو استادیوم بوده داشته فوتبال نگاه می کرده هی می گفته عجیبه واقعاً عجیبه. می گن چی عجیبه؟ می گه: 100 هزار تماشاچی 22 تا بازیکن 3 تا داور. می گن خوب چیش عجیبه؟ می گه گنجشکه همه رو ول کرده ریده رو سر من!!!

از قلمراد میپرسن بزرگترین آرزوت چیه؟

میگه: دکتربشم از اتاق عمل بیام بیرون بگم: متاسفم!

می دونی آماره ازدواج در چه حیوونی بیشتر است ؟

جواب : تو حلزون چون هم خونه داره هم ماشین

قلمراد میره خواستگاری، از دختره خوشش نمیاد،

به بابای عروس میگه: ما میریم یه دور میزنیم، بر می‌گردیم !

عجایب هفت گانه ی ایران:۱)رشتیه با غیرت 2)اصفهانی بی منت 3)تهرونی با معرفت 4)یزدیه با شهامت 5)لر با شخصیت 6)عرب با تربیت

وقتی یک طاووس برای ناز کردن و یک کلاغ برای قارقار کردن و یک روباه برای فریب دادن و یک تمساح برای اشک ریختن داشته باشی دیگه نیازی به زن نداری.

شوهره میاد خونه به زنش میگه:

من برای شام دوستمو دعوت کردم خونه مون

زنش میگه: چرا این کار رو کردی، ببین خونه چقدر بهم ریخته است

ظرفا کثیفن، هیچی هم برای خوردن تو یخچال نیست